در سال ۱۸۷۱، در حالی که هنوز بحث و جدل پیرامون کتابهای قبلی چارلز داروین به شدت ادامه داشت، وی کتاب جنجالبرانگیز خود را با نام «نژاد انسان و انتخاب در رابطه با جنسیت» منتشر کرد. طرح این نظریه که انسان از نسل نوعی میمون به نام کَپی از راستهی کَپیهای جنوبی در آفریقا تکامل یافته است، کافی بود تا موج سرکش مخالفتها و مجادلههای علمی را که در پی انتشار کتابهای قبلی داروین ایجاد شده بود، برافروختهتر نماید.
این نتیجهگیری تلویحی که انسان جایگاهی یگانه و خاص در جهان ندارد، بسیاری را برآشفت. فرضیهٔ تکاملی چارلز داروین، نقطهٔ عطفی در مسئلهٔ ثبوت یا تکامل انواع بهشمارمیرود. داروین متاثر از نظرات توماس مالتوس در رسالهٔ اصل جمعیت؛ به این نتیجه رسید که رشد جمعیت به آسانی میتواند به «تنازع بقا» منجر شود؛ و در این رقابت زادههای با مطلوبیت بیشتر، بر دیگران برتری خواهند داشت.
محدودیت منابع باعث میشود تا در هر نسل بسیاری از زادهها پیش از رسیدن به سن تولیدمثل تلف شوند. این ایده میتوانست گوناگونی جانوران و گیاهان را، در عین اشتقاق از اجداد مشترک توضیح دهد.