عارف قزوینی موسیقیدان و شاعر بزرگ مشروطه در خاطراتش از روزهای مجلس چنین مینویسد:
«ماجرا از این قرار است که عدهای از مومنین که برای زیارت خانه خدا به مکه رفته بودند در وضعیت مالی خیلی بدی به سر میبردند و دست به دامن "قوامالعلمای کرمانشاهی" میشوند که با "مدرس" -که رییسمجلس وقت بود- صحبت کند تا پولی به عنوان کمک به مومنین پرداخت کنند به طوری که قوامالعلما در مجلس فریاد میزند:
"این چه مسلمانیای است؟ شما دعوی مذهب و مسلک میکنید. این مردم بیچاره که از وطن آواره کردهاید، دارند از گرسنگی میمیرند."
ولی در جواب مدرس از جا برخاسته و سه مرتبه بلند جواب میدهد: "به ت….مم".»