شاهنامه فردوسی – پادشاهی اورمزد

سر گاه و دیهیم شاه اورمزد

بیارایم اکنون چو ماه اورمزد

ز شاهی برو هیچ تاوان نبود

ازان بد که عهدش فراوان نبود

چو بنشست شاه اورمزد بزرگ

به آبشخور آمد همی میش و گرگ

چنین گفت کای نامور بخردان

جهان گشته و کار دیده ردان

بکوشیم تا نیکی آریم و داد

خنک آنک پند پدر کرد یاد

چو یزدان نیکی‌دهش نیکوی

بما داد و تاج سر خسروی

به نیکی کنم ویژه انبازتان

نخواهم که بی من بود رازتان

بدانید کان کو منی فش بود

بر مهتران سخت ناخوش بود

ستیره بود مرد را پیش رو

بماند نیازش همه ساله نو

همان رشک شمشیر نادان بود

همیشه برو بخت خندان بود

دگر هرک دارد ز هر کار ننگ

بود زندگانی و روزیش تنگ

در آز باشد دل سفله مرد

بر سفلگان تا توانی مگرد

هرانکس که دانش نیابی برش

مکن ره‌گذر تازید بر درش

به مرد خردمند و فرهنگ و رای

بود جاودان تخت شاهی به پای

دلت زنده باشد به فرهنگ و هوش

به بد در جهان تا توانی مکوش

خرد همچو آبست و دانش زمین

بدان کاین جدا و آن جدا نیست زین

دل شاه کز مهر دوری گرفت

اگر بازگردد نباشد شگفت

هرانکس که باشد مرا زیردست

همه شادمان باد و یزدان‌پرست

به خشنودی کردگار جهان

خرد یار باد آشکار و نهان

خردمند گر مردم پارسا

چو جایی سخن راند از پادشا

همه سخته باید که راند سخن

که گفتار نیکو نگردد کهن

نباید که گویی بجز نیکوی

وگر بد سراید نگر نشنوی

ببیند دل پادشا راز تو

همان بشنود گوش آواز تو

چه گفت آن سخن‌گوی پاسخ نیوش

که دیوار دارد به گفتار گوش

همه انجمن خواندند آفرین

بران شاه بینادل و پاک‌دین

پراگنده گشت آن بزرگ انجمن

همه شاد زان سرو سایه فگن

همان رسم شاپور شاه اردشیر

همی داشت آن شاه دانش‌پذیر

جهانی سراسر بدو گشت شاد

چه نیکو بود شاه با بخش و داد

همی راند با شرم و با داد کار

چنین تا برآمد برین روزگار

بگسترد کافور بر جای مشک

گل و ارغوان شد به پالیز خشک

سهی سرو او گشت همچون کمان

نه آن بود کان شاه را بدگمان

نبود از جهان شاد بس روزگار

سرآمد بران دادگر شهریار

چو دانست کز مرگ نتوان گریخت

بسی آب خونین ز دیده بریخت

بگسترد فرش اندر ایوان خویش

بفرمود کامدش بهرام پیش

بدو گفت کای پاک‌زاده پسر

به مردی و دانش برآورده سر

به من پادشاهی نهادست روی

که رنگ رخم کرد همرنگ موی

خم آورد بالای سرو سهی

گل سرخ را داد رنگ بهی

چو روز تو آمد جهاندار باش

خردمند باش و بی‌آزار باش

نگر تا نپیچی سر از دادخواه

نبخشی ستمکارگان را گناه

زبان را مگردان به گرد دروغ

چو خواهی که تاج از تو گیرد فروغ

روانت خرد باد و دستور شرم

سخن گفتن خوب و آواز نرم

خداوند پیروز یار تو باد

دل زیردستان شکار تو باد

بنه کینه و دور باش از هوا

مبادا هوا بر تو فرمانرا

سخن چین و بی‌دانش و چاره‌گر

نباید که یابد به پیشت گذر

ز نادان نیابی جز از بتری

نگر سوی بی‌دانشان ننگری

چنان دان که بی‌شرم و بسیارگوی

نبیند به نزد کسی آب‌روی

خرد را مه و خشم را بنده‌دار

مشو تیز با مرد پرهیزگار

نگر تا نگردد به گرد تو آز

که آز آورد خشم و بیم و نیاز

همه بردباری کن و راستی

جدا کن ز دل کژی و کاستی

بپرهیز تا بد نگرددت نام

که بدنام گیتی نبیند به کام

ز راه خرد ایچ گونه متاب

پشیمانی آرد دلت را شتاب

درنگ آورد راستیها پدید

ز راه خرد سر نباید کشید

سر بردباران نیاید به خشم

ز نابودنیها بخوابند چشم

وگر بردباری ز حد بگذرد

دلاور گمانی به سستی برد

هرانکس که باشد خداوند گاه

میانجی خرد را کند بر دو راه

نه سستی نه تیزی به کاراندرون

خرد باد جان ترا رهنمون

نگه دار تا مردم عیب‌جوی

نجوید به نزدیک تو آب‌روی

ز دشمن مکن دوستی خواستار

وگر چند خواند ترا شهریار

درختی بود سبز و بارش کبست

وگر پای گیری سر آید به دست

اگر در فرازی و گر در نشیب

نباید نهادن سر اندر فریب

به دل نیز اندیشهٔ بد مدار

بداندیش را بد بود روزگار

سپهبد کجا گشت پیمان‌شکن

بخندد بدو نامدار انجمن

خردگیر کرایش جان تست

نگهدار گفتار و پیمان تست

هم آرایش تاج و گنج و سپاه

نمایندهٔ گردش هور و ماه

نگر تا نسازی ز بازوی گنج

که بر تو سرآید سرای سپنج

مزن رای جز با خردمند مرد

از آیین شاهان پیشی مگرد

به لشکر بترسان بداندیش را

به ژرفی نگه کن پس و پیش را

ستاینده‌ای کو ز بهر هوا

ستاید کسی را همی ناسزا

شکست تو جوید همی زان سخن

ممان تا به پیش تو گردد کهن

کسی کش ستایش بیاید به کار

تو او را ز گیتی به مردم مدار

که یزدان ستایش نخواهد همی

نکوهیده را دل بکاهد می

هرانکس که او از گنهکار چشم

بخوابید و آسان فرو برد خشم

فزونیش هر روز افزون شود

شتاب آورد دل پر از خون شود

هرانکس که با آب دریا نبرد

بجوید نباشد خردمند مرد

کمان دار دل را زبانت چو تیر

تو این گفته‌های من آسان مگیر

گشاد پرت باشد و دست راست

نشانه بنه زان نشان کت هواست

زبان و خرد با دلت راست کن

همی ران ازان سان که خواهی سخن

هرانکس که اندر سرش مغز بود

همه رای و گفتار او نغز بود

هرانگه که باشی تو با رای‌زن

سخنها بیارای بی‌انجمن

گرت رای با آزمایش بود

همه روزت اندر فزایش بود

شود جانت از دشمن آژیرتر

دل و مغز و رایت جهانگیرتر

کسی را کجا پیش رو شد هوا

چنان دان که رایش نگیرد نوا

اگر دوست یابد ترا تازه‌روی

بیفزاید این نام را رنگ و بوی

تو با دشمنت رو پر آژنگ دار

بداندیش را چهره بی‌رنگ دار

به ارزانیان بخش هرچت هواست

که گنج تو ارزانیان را سزاست

بکش جان و دل تا توانی ز رشک

که رشک آورد گرم و خونین سرشک

هرانگه که رشک آورد پادشا

نکوهش کند مردم پارسا

چو اندرز بنوشت فرخ دبیر

بیاورد و بنهاد پیش وزیر

جهاندار برزد یکی باد سرد

پس آن لعل رخسارگان کرد زرد

چو رنگین رخ تاجور تیره شد

ازان درد بهرام دل خیره شد

چهل روز بد سوکوار و نژند

پر از گرد و بیکار تخت بلند

چنین بود تا بود گردان سپهر

گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر

تو گر باهشی مشمر او را به دوست

کجا دست یابد بدردت پوست

شب اورمزد آمد و ماه دی

ز گفتن بیاسای و بردار می

کنون کار دیهیم بهرام ساز

که در پادشاهی نماند دراز


 

مطالعه آنلاین دیوان حافظ

مطالعه آنلاین گلستان و بوستان سعدی

مطالعه آنلاین شاهنامه فردوسی

مطالعه آنلاین مثنوی معنوی و فیه ما فیه

مطالعه آنلاین دیوان اشعار عطار

مطالعه آنلاین رباعیات خیام

مطالعه آنلاین دوبیتی‌های باباطاهر

مطالعه آنلاین دیوان رودکی

مطالعه آنلاین دیوان سنایی

مطالعه آنلاین بهارستان جامی

Copyright © 2012 ~ 2024  |  Design By: Book Cafe

دانلود همه کتاب‌ها
   هزاران کتاب در گوشی شما ⇐

نوروز آریایی، پیروز باد 

6 فروردین
🌟 «زادروز زرتشت»، فرخنده باد 🌟

🍀 سیزده بدر، سبز باد 🍀

3 اردیبهشت
🔥 «گلستان‌جشن» فرخنده باد
🔥
(جشن اردیبهشت‌گان)

6 خرداد
🌾 «جشن خردادگان»، خجسته باد
🌾

6 تیرماه
🌸 «جشن نیلوفر»، شاد باد 🌸
بزرگداشت کشاورزی و باغ‌بانی در ایران باستان

13 تیرماه
🏹 «جشن تیرگان»، فرخنده باد
🏹
روز بزرگداشت باران، ایزد باران (تیر) و گرامی‌داشت آرش کمانگیر

7 مرداد
🍃
«جشن اَمُردادگان»، شاد باد
🌿

4 شهریور
🔥 «آذر جشن»، خجسته باد 🔥
شهریورگان، روز پدر در ایران باستان

16 مهرماه
🍁 «جشن مهرگان»، فرخنده باد
🍁
گرامی‌داشت ایزد مهر، و روز پیروزی فریدون و کاوه آهنگر بر ضحاک ماردوش

✹ فرخنده باد 7 آبان ✹
👑 روز کوروش بزرگ 👑

10 آبان‌ماه
💧 «جشن آبان‌گان»، فرخنده باد
💧
گرامی‌داشت ایزدبانو آناهیتا، نگهبان و نگهدار آب‌ها

🍉 شب چله، فرخنده باد 🍉

9 آذرماه
🔥 جشن آذرگان، فروزان باد
🔥
بزرگداشت ایزد آذر، نگهبان و نگهدار آتش‌ها

1 دی‌ماه
🌞 «جشن خُرّم‌روز»، خجسته باد 🌞
گرامی‌داشت اهورامزدا

2 بهمن
🐏 جشن بهمن‌گان، فرخنده باد 🐏

10 بهمن
🔥 جشن سده، فروزان باد 🔥

5 اسفند
♡ جشن اسفندگان، شاد باد ♡
سپندارمذگان، روز بزرگداشت عشق و گرامی‌داشت بانوان

🔥 جشن چهارشنبه‌سوری، فروزان باد 🔥

نوروز ایرانی، پیروز باد

19 فروردین
🌼 جشن فروردین‌گان، گرامی باد 🌼
یادبود فَروَهَر و روانِ درگذشتگان